کد مطلب:280123 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:360

مهدی از دیدگاه امام صادق
«لكل اناس دولة یرقبونها و دولتنا فی آخر الزمان تظهر».

«برای هر ملتی دولتی است كه در انتظارش به سر می برند، دولت ما نیز در آخر الزمان ظاهر خواهد شد».

(امام صادق علیه السلام) [1] .

مصادف شدن دوران امامت پیشوای ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با انقراض رژیم ستمگر اموی و آغاز رژیم جنایت پیشه ی عباسی فرصت بسیار خوبی برای آن حضرت پیش آورد تا تعالیم عالیه ی اسلام را در سطح بسیار گسترده ای در میان مسلمانان تعلیم نموده، علوم آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را پخش و منتشر كند. بدیهی است كه هر رژیم پلید و خون آشام هنگامی كه در سراشیبی سقوط قرار گرفت، با تمام قدرت برای نگهداری خود ازسقوط حتمی تلاش می كند و در نتیجه یك آزادی كاذب برای شخصیتها می دهد، از این رو امام باقر علیه السلام از این



[ صفحه 166]



فضای باز به اصطلاح سیاسی استفاده كرده، پایه های دانشگاه علوم شیعه را پی ریزی نمود و امام جعفر صادق علیه السلام آن را محكم و استوار ساخت. پس از سقوط رژیم اموی، رژیم جنایت پیشه ی عباسی روی كار آمد. این رژیم اگرچه در جنایت گوی سبقت را از رژیم قبلی ربود ولی علی الظاهر به محبت اهل بیت علیهم السلام تظاهر می كرد، و بنی هاشم را پسر عموهای خود خطاب می كرد، دژخیمان رژیم اموی پیشوایان اهل بیت علیهم السلام را می كشتند و جشن می گرفتند، ولی سران رژیم عباسی امامان اهل بیت علیهم السلام را می كشتند و عزای ملی اعلام می كردند. بدیهی است كه آنها بیشت از رژیم اموی توانستند ضربه های كاری بر پیكر اهل بیت علیهم السلام وارد سازند، ولی امام صادق علیه السلام از همین آزادی كاذب و فضای باز سیاسی استفاده كرده، تشنگان دانش و فضیلت را از سراسر جهان به دور خود گرد آورد، و در آن زمان غربت دانش و فرهنگ، بیش از چهار هزار شاگرد تربیت نمود و در بیش از 500 رشته متخصص تحویل جامعه اسلامی داد. و لذا می بینیم فی المثل شاگردی كه در علم شیمی تریبت نموده، پس از گذشت سیزده قرن هنوز هم در جهان غرب به عنوان پدر شیمی شناخته شده و بیش از 500 جلد از تألیفات او (جابر بن حیان) به زبانهای اروپایی ترجمه شده است.

وقتی كه سر آمد شاگردان امام صادق علیه السلام توانسته باشد بیش از 3900 رساله و كتاب در علوم شیمی، ریاضی و غیره تألیف نماید، سرآمد شاگردانش در فقه و تفسیر و حدیث و عقاید، طبعا مقامی بسیار والا خواهند داشت و احادیث واصله از آنها در هر رشته ای بیرون از شمار خواهد بود. از این رهگذر خواننده ی گرامی توجه دارد كه اگر بخواهیم روایات واصله از امام صادق علیه السلام در رابطه با برنامه ی جهانی و نهضت همگانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه استقصا كنیم، مثنوی هفتاد من كاغذ خواهد بود. و لذا دامن سخن فرامی چینیم و به نقل نمونه هایی از آن بسنده می كنیم:



[ صفحه 167]



111- «من اقر بجمیع الأئمة (علیهم السلام) و جحد المهدی (ارواحنا فداه) كان كمن اقر بجمیع الأنبیاء و جحد محمدا (صلی الله علیه و اله و سلم) نبوته».

- «كسی كه به همه ی امامان (علیهم السلام) معتقد باشد و حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را رد كند، مانند كسی است كه همه ی پیامبران را بپذیرد و رسالت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و اله و سلم) را رد كند».

پرسیدند: ای فرزند پیامبر! مهدی از تبار شما چه كسی است؟ فرمود:

-«الخامس من وله السابع، یغیب عنكم شخصه و لا یحل لكم تسمیته».

-«او پنجمین فرزند هفتمین امام است. خود او از دیدگان شما غایب می شود و بردن نام او بر شما روا نخواهد بود». [2] .

112- «مهرم وارد خدمت امام صادق (علیه السلام) شده، سوال كرد: این امر كه ما در انتظار آن به سر می بریم، چه وقتی واقع خواهد شد؟ فرمود:

-«كذب الوقاتون، و هلك المستعجلون، و نجی المسلمون».

-«آنانكه وقتی تعیین كردند، دروغ گفتند. آنانكه شتاب كردند، هلاك شدند. آنانكه تسلیم اراده ی خدا شدند، نجات یافتند». [3] .

امام صادق علیه السلام با جمله ی: «هلك المستعجلون» ما را از شتابزدگی نهی می كند تا از آثار سوء آن در صورت تأخیر این امر در امان باشیم، و گرنه در دهها حدیث معتبر به ما امر شده كه هر لحظه منتظر ظهور باشیم و هر لحظه ای كه به یاد آن مهر تابان و قبله ی خوبان افتادیم، از خدای



[ صفحه 168]



مهربان تعجیل فرج آن بزرگوار را بخواهیم كه تلاش برای ایجاد زمینه ی ظهور و نیایش برای تعجیل ظهور، شتابزدگی به شمار نمی آید.

113- «ینادی باسم القائم (علیه السلام) فی لیلة ثلاث و عشرین، و یقوم فی یوم عاشورا، و هو الیوم الذی قتل فیه الحسین بن علی (علیه السلام) لكأنی به فی یوم السبت العاشر من المحرم قائما بین الركن و المقام، جبرئیل (علیه السلام) عن یمینه ینادی: «البیعة لله»، فتصیر الیه شیعته من اطراف الأرض تطوی لهم طیا حتی یبایعوه، فیملأ الله به الأرض عدلا كما ملئت جورا و ظلما».

-«در شب بیست و سوم (ماه رمضان) به نام قائم (علیه السلام) از آسمان ندا می شود و در روز عاشورا كه روز شهادت امام حسین (علیه السلام) است، قیام می كند. گویی با چشم خود می بینم كه آن بزرگوار در روز شنبه دهم محرم در میان ركن و مقام ایستاده، جبرئیل (علیه السلام) در طرف راست آن حضرت بانگ برمی آورد كه:«البیعة لله»، پس شیعیان او از اطراف جهان به سوی او می شتابند، زمین در زیر پاهایشان طی می شود، تا به محضر او رسیده، بیعت می كنند. روی زمین را پر از عدل و داد كند، آن چنانكه پر از جور و ستم شده باشد». [4] .

چقدر به جاست كه آن دست انتقام الهی در روز حرام و ماه حرام، در مسجد الحرام، ظاهر شود و خون به ناحق ریخته شده ی جد بزرگوارش سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و همه ی شهیدان و مظلومان در راستای تاریخ را از ستمگران و ستم پیشگان بگیرد. چه خونها كه به ناحق ریخته نشده؟ چه حریمها كه به ناحق تعدی نشده؟ چه حقوق توده ها كه زیر پای ستمگران لگدمال نشده؟ ای عزیز فاطمه! بپاخیز و كاخ



[ صفحه 169]



ستمگران را بر سرشان فرو ریز. ای منتقم! بپاخیز و خون شهدای راه فضیلت را از جلادان و دژخیمان تاریخ بگیر. ای مهدی فاطمه! بپاخیز و حقوق غصب شده ی فاطمه سلام الله علیها را از غاصبان فدك در راستای تاریخ بگیر.

144- «ان القائم منا غیبة یطول امدها».

- «برای قائم ما (علیه السلام) غیبتی است كه مدتش بسیار طولانی خواهد بود».

راوی حدیث، سدیر می گوید: گفتم: ای فرزند فاطمه! چرا غیبت او این قدر طولانی می شود؟ فرمود:

-«ان الله عزوجل ابی الا ان یجری فیه سنن الأنبیاء (علیه السلام) فی غیباتهم، و انه لا بد له یا سدیر من استیفاء مدد غیباتهم».

-«خدای تبارك و تعالی هرگز اجازه نمی دهد جز اینكه سنتهای پیامبران (علیهم السلام) در رابطه با غیبتهایشان در مورد او نیز جاری گردد. ای سدیر! او به ناگزیر باید به مدت مجموع غیبتهای پیامبران (علیهم السلام) در پشت پرده ی غیبت بماند». [5] .

115- «ابو بصیر از پیشگاه امام صادق علیه السلام از ظهور قائم عجل الله فرجه پرسید، فرمود:

-«كذب الوقاتون، انا اهل بیت لا نوقت».

-«تعیین وقت كننده ها دروغ می گویند. ما اهل بیتی هستیم كه هرگز وقت تعیین نمی كنیم». [6] .

116- «اذا اجتمعت ثلاثة اسماء متوالیة: محمد و علی و الحسن فالرابع القائم (علیه السلام)».



[ صفحه 170]



-«هنگامی كه سه نام: محمد و علی و حسن (علیه السلام)، پشت سر هم قرار گرفت، چهارمی آنها قائم (ارواحنا فداه) می باشد». [7] .

پیشوایان معصوم علیهم السلام با آوردن مشخصات فراوانی هر گونه تردید را از آن مهر تابان برداشته اند، كه یك نمونه ی آن، حدیث فوق است، كه پیش از ولادت امام جواد علیه السلام از پشت سر قرار گرفتن سه نام مقدس: محمد (امام جواد علیه السلام)، علی (امام هادی علیه السلام) و حسن (امام حسن عسكری علیه السلام) خبر داده و چهارمی آنها را «قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم» معرفی نموده است. به هنگام صدور این احادیث بیش از یك صد سال به زمان ولادت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باقی بود. و برخی از شاگردان امام صادق علیه السلام در عصر آن حضرت، كتابهای مستقلی در پیرامون ولادت و غیبت حضرت ولی عصر علیه السلام نوشته بودند.

117- «لیس بین قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) و بین قتل النفس الزكیة الا خمس عشر لیلة».

-«میان ظهور قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) و بین قتل نفس زكیه بیش از 15 روز فاصله نیست». [8] .

یكی از علایم حتمی ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه كشته شدن یكی از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد الحرام، در میان ركن و مقام است، كه طبق برخی از احادیث نام او «محمد بن الحسن» می باشد. این نفس زكیه هیچ ارتباطی با نفس زكیه ای كه از اولاد امام



[ صفحه 171]



حسن مجتبی علیه السلام و از امامان زیدی است، ندارد. طبق روایت فوق میان كشته شدن او با ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بیش از دو هفته فاصله نخواهد بود.

118- «اذا قام قائم آل محمد بنی فی ظهر الكوفة مسجدا له الف باب، و اتصلت بیوت اهل الكوفة بنهری كربلا».

-«هنگامی كه قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) قیام كند در پشت كوفه مسجدی می سازد كه برای آن هزار درب خواهد بود و خانه های كوفه به دو رودخانه ی كربلا (فرات و دجله) متصل خواهد شد». [9] .

119- «یفقد الناس امامهم، یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه».

-«امام و پیشوای مردم غائب می شود، در موسم حج شركت می كند و مردم را می بیند ولی مردم او را نمی بینند». [10] .

120- «ویل لطغاة العرب من امر قد اقجترب».

-«وای بر طاغوتهای عرب از حادثه ای كه نزدیك شده است».

ابن ابی یعفور پرسید: چه تعدادی از عرب در ركاب حضرت قائم (ارواحنا فداه) خواهند بود؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: نفر یسیر»: تعدادی بسیار اندك ابن ابی یعفور گفت: امروز تعداد افرادی كه آن روز پر شكوه را بازگو می كنند، بسیار زیاد هستند!. فرمود:

-«لا بد للناس من ان یمحصوا و یمیزوا و یغربلوا، و یستخرج فی الغربال خلق كثیر».

-«به ناگزیر مردم باید امتحان شوند، جدا شوند، غربال شوند. به هنگام غربال شدن افراد بیشماری از غربال می افتند». [11] .



[ صفحه 172]



121-«مفضل بن عمر می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم و عرضه داشتم: ای سرور من! ای كاش در مورد جانشین بعد از خود برای ما پیمانی مقرر می كردید! فرمود:

- «الامام من بعدی ابنی موسی (علیه السلام) و الخلف المأمول المنتظر «م، ح، م، د» ابن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی (علیه السلام)».

-«امام بعد از من پسرم موسی (موسی بن جعفر علیه السلام) است و اما خلف منتظر او «م، ح، م، د» پسر حسن (عسگری) پسر علی (هادی) پسر محمد (جواد) پسر علی (رضا) پسر موسی (كاظم) علیهم السلام می باشد». [12] .

122-«ابراهیم كرخی می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم، در خدمت آن حضرت نشسته بودم، فرزند بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) كه خردسال بود، وارد شد. به سویش دویدم و بر دیدگانش بوسه زدم. چون نشستم امام صادق (علیه السلام) فرمود:

-«ای ابراهیم! او بعد از من امام و صاحب توست. گروهی در حق او گمراه می شوند و به هلاكت می افتند. گروهی هدایت شده، سعادت می یابند. خداوند قاتل او را لعنت كند و عذابش را افزون كند. خداوند از صلب او بهترین اهل زمین در زمان خویش را ظاهر می سازد، كه همنام جد بزرگوارش و وارث احكام و فضائل اوست. معدن امامت و سرآمد حكمتهاست».

-«او را (حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را ستم پیشه ی بنی فلان (بنی عباس) پس از مكر و حیله ی فراوان از روی حسادت می كشد. و لكن خداوند اراده اش را اجراء می كند، اگرچه مشركان نخواهند».

-«خداوند از نسل او تعداد دوازده هدایتگر را تكمیل می كند كه



[ صفحه 173]



خداوند آنها را به كرامت خود اختصاص داده و آنها را به مكان اقدس خود راه داده است».

-«المقر بالثانی عشر منهم كالشاهر سیفه بین یدی رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم) یذب عنه».

-«كسی كه به دوازدهمین آنها ایمان بیاورد، همانند كسی است كه شمشیر كشیده در پیشاپیش رسول اكرم (صلی الله علیه و اله و سلم) جهاد كند».

ابراهیم كرخی می گوید: در این موقع یكی از وابستگان رژیم بنی امیه وارد مجلس شد و امام صادق علیه السلام سخن خود را قطع كرد. من در آن سفر یازده بار به خدمت آقا شرفیاب شدم كه دنباله ی آن مطلب را بشنوم موفق نشدم. سال بعد كه به خدمت آن حضرت رسیدم، مطلب را از همان جا ادامه داد و فرمود:

- «یا ابراهیم! المفرج للكرب عن شیعته بعد ضنك شدید، و بلاء طویل، و جزع و خوف، فطوبی لمن ادرك ذلك الزمان. حسبك یا ابراهیم».

-«ای ابراهیم! او پس از یك تنگنای شدید و بلای طولانی و ترس و وحشت و اضطراب، غم و اندوه شیعیان را می زداید. خوشا به حال آنان كه آن زمان را درك كنند. ترا بس است ای ابراهیم». [13] .

بسیار جالب است كه امام علیه السلام علاقه ی زاید الوصف او را به شنیدن دنباله ی حدیث می داند و پیش از آنكه او سوال كند، دنباله ی حدیث یك سال قبل را بازگو می كند و در پایان اضافه می كند كه همین مقدار توضیح او را كفایت می كند.

ابراهیم كرخی می گوید: هرگز از هیچ مسافرتی این چنین خوشحال و شاداب برنگشته بودم.



[ صفحه 174]



123- «خروع الثلاثة: السفیانی و الخراسانی و الیمانی، فی سنة واحدة، فی شهر واحد، فی یوم واحد، و لیس فیها رایة بأهدی من رایة الیمانی، لانه یدعو الی الحق».

-«خروج سفیانی، خراسانی و یمانی، هر سه در یك سال، یك ماه و یك روز است. در آن میان هیچ پرچمی مستقیم تر از پرچم یمانی نیست، زیرا كه او به حق فرامی خواند». [14] .

در مستقیم بودن پرچم سید خراسانی هیچ تردیدی نیست ولی از این حدیث استفاده می شود كه پرچم یمانی از او نیز مستقیم تر است.

124- «اذا قام القائم (علیه السلام) دعی الناس الی الاسلام جدیدا وهداهم الی امرقد دثر، فضل عنه الجمهور، و انما سمی لقائم مهدیا، لأنه یهدی الی أمر مضلول عنه، و سمی القائم، لقیامه بالحق».

-«چون قائم (علیه السلام) قیام كند مردم را از نوبه سوی اسلام دعوت می كند و آنها را به چیزی كه در میان آنها كهنه شده و آثارش از بین رفته، فرامی خواند. از این رو جمهور امت از دعوت او سرپیچی می كنند و گمراه می شوند. به قائم ما «مهدی» گفته می شود، زیرا به چیزی كه مردم از آن گم شده اند هدایت می كند. و به او «قائم» گفته می شود، زیرا قائم به حق می كند». [15] .

125- «لابد لصاحب هذا الامر من غیبة، و لا بد فی غیبة من عزلة، و نعم المنزل طیبة، و ما بثلاثین من وحشة».

-«برای صاحب این امر به ناگزیر غیبتی هست. و در دوران غیبت باید از مردم كناره گیری كند. مدینه چه جایگاه خوبی هست. و با



[ صفحه 175]



وجود سی تن وحشتی نیست». [16] .

از این حدیث نكات ارزنده ای استفاده می شود از آن جمله این كه در دوران غیبت تعدادی از اوتاد كه غالبا شمار آنها 30 تن می باشد، در محضر آن قبله ی خوبان و خورشید تابان هستند، كه اوامر آن حضرت را اجرا كنند، به فرمان آن حضرت به یاری گمشدگان و گرفتاران بشتابند و به وسیله ی آنها از وجود اقدس كعبه ی موعود و قبله ی مقصود رفع غربت بشود. اگر عمر یكی از آنها به سر آید. یكی دیگر از اوتاد و صالحان جانشین او می شود و تعداد 30 همواره محفوظ می ماند. همچنین از این حدیث برمی آید كه توقف حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در مدینه بیش از دیگر اماكن مقدسه است، اگرچه بر اساس دلایل دیگر آن حضرت را محل اقامتی در سرزمینهای دور افتاده هست كه «جزیره ی خضرا» نامیده می شود و مطابق برخی از تحقیقها بعید نیست كه با «مثلث برمودا» منطبق باشد.

126- «ان الله تبارك و تعالی خلق اربعة عشر نورا قبل خلق الخلق باربعة عشر الف عام، فهی ارواحنا. فقیل: یا ابن رسول الله و من الأربعة عشر؟ فقال: محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و الأئمة من ولد الحسین (علیه السلام) آخرهم القائم (عجل الله فرجه) الذی یقوم بعه غیبته، فیقتل الدجال و یطهر الأرض من كل جور و ظلم».

-«خدای تبارك و تعالی چهارده هزار سال پیش از آفرینش جهان خلقت، چهارده نور آفرید، كه آنها ارواح ما می باشد. گفته شد: ای فرزند پیامبر! آن چهارده تن كیانند؟ فرمود: محمد (صلی الله علیه و اله و سلم)، علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیه السلام)، حسین (علیه السلام) و امامان معصوم ازاولاد حسین (علیه السلام) كه آخر



[ صفحه 176]



آنها «قائم» (عجل الله فرجه) است كه پس از دوران غیبت قیام می كند و دجال را می كشد و زمین را از هرگونه جور و ستم پاك می سازد». [17] .

127- «منا اثنا عشر مهدیا، مضی ستة و بقی ستة، یضع الله فی السادس ما احب».

12 -128 تن هدایتگر از ما هست كه شش تن از آنها گذشته، و شش تن دیگر باقی است. خدای در ششمی آنها، آنچه می خواهد قرار می دهد». [18] .

-«سنة الفتح تنشق الفرات، حتی تدخل ازقة الكوفة»

-«در سال فتح، فرات طغیان می كند (و یا سد آن شكسته می شود) و آب فرات به كوچه های كوفه وارد می شود». [19] .

129- «طوبی لمن تمسك بامرنا فی غیبة قائمنا فلم قلبه بعد الهدایة».

- «خوشا به حال آنكه در زمان غیبت قائم ما (ارواحنا فداه) به امر ما چنگ بزند و بعد از هدایت قلبش نلغزد». [20] .

130- «اقرب ما یكون العباد من الله عزوجل و ارضی ما یكون عنهم، اذا افتقدوا حجة الله عزوجل، فلم یظهر لهم و لم یعلموا بمكانه، و هم فی ذلك یعلمون انه لم تبطل حجج الله عنهم و بیناته. فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساءا، و ان اشد ما یكون غضب الله تعالی علی اعدائه اذا افتقدوا حجة الله فلم یظهر لهم، و قد علم ان اولیائه لا یرتابون. و لو علم انهم یرتابون لما غیب عنهم حجته طرفة عین، و لا یكون ذلك الا علی رأس شرار الناس».

- «نزدیكترین موقع مردم به خداوند، بیشترین موقع خشنودی خدا



[ صفحه 177]



از مردم، هنگامی است كه حجت خدا در میان مردم نباشد و بر آنها آشكار نشود و جای حجت خدا را ندانند. ولی باور دارند كه حجت خدا و نشانه های او باطل نشده است. در چنین مقطعی هر صبح و شام منتظر فرج باشید. و شدیدترین موقع خشم خدا بر دشمنان خود هنگامی است كه حجت خدا در میان آنها نباشد و بر آنها ظاهر نشود. خداوند می دانست كه دوستان او در مورد حجت خدا دچار شك و تردید نمی شوند. و اگر می دانست كه آنها دچار شك و تردید می شوند حتی به مقدار یك چشم به هم زدن حجت خود را پنهان نمی كرد. غیبت حجت خدا در زمانی خواهد بود كه بدترین مردم بر آنها حكومت كند». [21] .

131- «اما و الله لیغیبن عنكم مهدیكم، حتی یقول الجاهل منكم: ما لله فی آل محمد حاجة، ثم یقبل كالشهاب الثاقب، فیملأها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما».

- «به خدا سوگند مهدی شما از دیدگان شما پنهان می شود، افراد خیره سر گویند: خداوند نیازی به آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) ندارد، آنگاه چون «شهاب ثاقب» (ستاره ی درخشان) ظاهر می شود و زمین را پر از عدل و داد كند، آنچنانكه پر از جور و ستم شده باشد». [22] .

132- «عبدالله بن منصور بجلی می گوید: از محضر امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: نام سفیانی چیست؟ فرمود:

- «و ما تصنع باسمه اذا ملك كور الشام الخمس: دمشق و حمص، و فلسطین، و الاردن، و قنسرین، فتوقعوا عند ذلك فرجا».

- «ترا با نام او چه كار؟ هنگامی كه پنج ناحیه ی شام را بگیرد: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را، پس منتظر فرج باشید».

عبدالله بن منصور پرسید: آیا نه ماه سلطنت می كند؟ فرمود:



[ صفحه 178]



- «نه، بلكه هشت ماه حتی یك روز هم از هشت ماه تجاوز نمی كند». [23] .

133- «یا ابا بصیر! طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته، و المطیعین له فی ظهوره، اولئك اولیائناء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون».

- «ای ابا بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم كه در زمان غیبت انتظار او را می كشند، و در زمان ظهور فرمان او را می برند. آنهایند اولیاء خدا كه باكی بر آنها نیست و هرگز دچار اندوه نخواهند شد». [24] .

134- «سدیر می گوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم كه می فرماید:

-«ان فی القائم شبه من یوسف»

- «در قائم (علیه السلام) شباهتی به حضرت یوسف (علیه السلام) هست».

گفتم: در مورد داستان او می فرمائید، یا در مورد یادداشت او؟ فرمود:

-«این خوك سیرتان امت، كجای این مطلب را انكار می كنند؟! برادران حضرت یوسف (علیه السلام) در یك گروه بودند و همگی اولاد پیامبر بودند، یوسف را به دست خود فروخته بودند، خود برادران او بودند، او را نشناختند، تا او گفت: «من یوسف هستم». این امت چرا انكار می كنند كه خداوند مدتی حجت خود را در میان آنها پوشیده نگهدارد»!...

-«چه اشكالی وجود دارد كه خداوند با حجت خود همچون حضرت یوسف (علیه السلام) رفتار كند؟ حجت خدا در میان آنها باشد، از بازار آنها عبور كند، قدم روی قدمهای آنها بگذارد، ولی مردم او را نشناسند، تا



[ صفحه 179]



روزی كه خداوند اجازه صادر كند كه خود را معرفی نماید، چنانكه به حضرت یوسف (علیه السلام) اجازه فرمود. [25] .

135- «یزجر الناس قبل قیام القائم عن معاصیهم بنار یظهر فی السماء و حمره تجلل السماء، و خسف ببغداد و خسف ببلد البصرة، و دماء تسفك بها، و خراب دورها، و فناء یقع فی اهلها، و شمول اهل العراق خوف لا یكون معه قرار».

- «پیش از قیام قائم (ارواحنا فداه) مردم به وسائلی از گناه ترسانیده می شوند:

1- به وسیله ی آتشی كه در آسمان ظاهر می شود.

2- به وسیله ی سرخی فراگیری كه آسمان را فرامی گیرد.

3- به وسیله ی خسفی در بغداد.

4- به وسیله ی خسفی در شهر بصره.

5- به وسیله ی خونهایی كه در بصره ریخته می شود.

6 به وسیله ی ترس و اضطرابی كه همه ی عراق را فرامی گیرد و آرامش را از همه ی آنها سلب می كند». [26] .

136- «سید حمیری در یك حدیث طولانی می گوید: به خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: ای فرزند پیامبر! روایات فراوانی در مورد غیبت از پدران بزرگوار شما به ما رسیده است، به ما خبر دهید كه این غیبت در مورد چه كسی واقع خواهد شد؟ فرمود:

- «ستقع بالسادس من ولدی، و الثانی عشر من الأئمة الهداة، بعد رسول الله اولهم امیر المومنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و آخرهم القائم بالحق، بقیة الله فی ارضه، صاحب الزمان و خلیفة الرحمان، و الله لو بقی فی غیبته ما



[ صفحه 180]



بقی نوح فی قومه، لم یخرج من الدنیا حتی یظهر فیملأ الأرض قسطا و عدلا، كما ملئت جورا و ظلما».

- «این غیبت در مورد ششمین فرزند من واقع می شود كه دوازدهمین امام از امامهای هدایتگر بعد از رسول اكرم (صلی الله علیه و اله و سلم) می باشد، كه اولین آنها امیرمومنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و آخرین آنها: قائم به حق، یكتا بازمانده از حجتهای خدا در روی زمین، صاحب زمان و خلیفه ی یزدان ارواح العالمین له الفداء است. به خدا سوگند، اگر به مقدار عمر نوح (علیه السلام) در پشت پرده بماند، از دنیا بیرون نمی رود جز اینكه ظاهر شده، جهان را پر از عدل و داد كند، چنانكه پر از جور و ستم شده باشد». [27] .

137- «سیأتی مسجد كم هذا- یعنی: مكة- ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا... فتنادی بكل واد: هذا المهدی یقضی بقضاء آل داود، لا یسأل علیه بینة».

- «سیصد و سیزده مرد در این مسجد شما (مسجد الحرام) گرد می آید،... در تمام دشت و صحرا این نغمه طنین می اندازد كه: «این مهدی است»، در میان شما با حكم داودی داوری می كند و نیاز به شاهد ندارد». [28] .

138- «ان القائم غیبة قبل ان یقوم».

- «برای قائم (علیه السلام) پیش از آنكه قیام كند، غیبتی هست».

زراره پرسید: برای چه؟! فرمود: برای اینكه می ترسد. و با دست خود به شكم مباركش اشاره كرد (یعنی: برای ترس از كشته شدن). سپس فرمود:



[ صفحه 181]



- «یا زرارة! و هو المنتظر، و هو الذی یشك الناس فی ولادته، منهم من یقول: هو حمل، و منهم من یقول: هو غائب، و منهم من یقول: ما ولد، و منهم من یقول: ولد قبل وفاة ابیه بسنتین. غیر ان الله تبارك و تعالی یحب ان یمتحن الشیعة، فعند ذلك یرتاب المبطلون».

- «ای زراره او منتظر است، مردم درباره ی تولد او دچار شك و تردید می شوند، برخی گویند: هنوز در شكم مادر است، برخی گویند: از دیده ها پنهان است، برخی گویند: هنوز به دنیا نیامده است، برخی گویند: دو سال پیش از تولد پدر بزرگوارش دیده به جهان گشوده است. جز اینكه خدا دوست می دارد كه شیعیان را در بوته ی آزمایش قرار دهد تا اهل باطل دچار تردید شوند». [29] .

139- «مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم كه فرمود:

- «هنگامی كه خداوند به قائم (عجل الله فرجه الشریف) اذن ظهور دهد، بر فراز منبر قرار گرفته، مردم را به سوی خدای تبارك و تعالی فرا می خواند و آنها را از خدا بیم می دهد. و به سوی حق خود دعوت می كند كه در میان آنها به سیره ی رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) رفتار كند و همانند آن حضرت در میان آنها سلوك داشته باشد».

«آنگاه خداوند جبرئیل امین را می فرستد تا به نزد او آمده، از اصول دعوتش بپرسد. چون رؤس دعوت خود را بیان كند، جبرئیل امین عرض می كند: من نخستین كسی هستم كه با تو بیعت می كنم. پس می گوید: دستت را بده تا بیعت كنم. آنگاه دست آن حضرت را به عنوان بیعت می فشارد. در آن هنگام 313 نفری كه در آنجا گرد آمده اند بیعت می كنند و



[ صفحه 182]



در مكه می مانند تا شمار یاران به ده هزار نفر برسد. آنگاه رهسپار می شوند». [30] .

140- «اذا قام القائم، نزلت ملائكة بدر، ثلث علی خیول شهب، و ثلث علی خیول بلق، و ثلث علی خیول حو».

- «چون قائم (ارواحنا فداه) قیام كند، فرشتگان بدر برای یاری او فرود می آیند: یك سوم آنها سوار بر اسبهای اشهب (سپید رنگی كه با مشكی آمیخته باشد)، و یك سوم آنها سوار بر اسبهای ابلق (به رنگ مشكی آمیخته با سپیدی)، و یك سوم دیگر سوار بر اسبهای سرخ فام». [31] .

141- «یا ابا بصیر! هو الخامس من ولد ابنی موسی (علیه السلام) ذلك، ابن سیدة الاماء، یغیب غیبة یرتاب فیها المبطلون، ثم یظهره الله عزوجل، فیفتح علی یدیه مشارق الأرض و ماربها، و ینزل روح الله عیسی بن مریم (علیه السلام) فیصلی خلفه، و تشرق الأرض بنور ربها و لا تبقی فی الارض بقعة عبد فیها غیرالله عزوجل، الا عبدالله فیها، و یكون الدین كله لله و لو كره المشركون».

- «ابا بصیر! او پنجمین فرزند این پسرم موسی (علیه السلام) است، او فرزند بهترین كنیزان است. آن چنان غیبتی دارد كه همه ی باطل گران در آن غیبت دچار شك و تردید شوند. آنگاه خدای تبارك و تعالی او را ظاهر گرداند و شرق و غرب جهان را به دست او فتح نماید. روح الله عیسی بن مریم (علیه السلام) فرود آمده، در پشت سر او نماز گزارد. و زمین به نور پروردگارش نورانی گردد. در روزی زمین نقطه ای نمی ماند كه در آن جز خدای پرستیده شده باشد، جز اینكه خدای تبارك و تعالی در آنجا پرستیده می شود. دین تماما از آن خدای گردد، اگر چه مشركان نخواهند». [32] .



[ صفحه 183]



142- «لا یقوم القائم الا فی وتر من السنین، تسع و ثلاث واحدی».

-«قائم (علیه السلام) جز در سالهای فرد قیام نكند، چون سالهای نه و سه و پنج و یك». [33] .

143- «ان الصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبد و لیتمسك بدینه».

- «برای صاحب این امر غیبتی هست، باید هر بنده ای از خدا تقوی پیشه كند و محكم به دین خود تمسك جوید». [34] .

144- «الله فی هذه الامة رجلا منی و انا منه، یسوق الله به بركات السموات و الأرض قسطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا، و یقتل حتی یقول الجاهل: لو كان هذا من ذریة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ترحم برمی آورد». [35] .

145-«اذا قام القائم هدم المسجد الحرام حتی یرده الی اساسه، و حول المقام الی الذی كان فیه و قطع ایدی بنی شیبة و علقها بالكعبة و كتب علیها هولاء و الكعبته».

-«هنگامی كه قائم (علیه السلام) قیام كند، مسجد الحرام را برمی دارد و به پایه های اصلی خود باز می گرداند و مقام ابراهیم را به محل اصلی



[ صفحه 184]



خود برمی گرداند. دستهای بنی شیبه را می برد و بر كعبه می آویزد و بر روی آنها می نگارد كه اینها دزدان كعبه هستند». [36] .

146- «ان لصاحب هذا الامر غیبة، المتمسك فیها بدینه كالخارط لشوك القتاد».

- «برای صاحب این امر غیبتی است كه هر كس در زمان غیبت او به دین خود چنگ بزند، همانند كسی است كه خارهای درخت قتاد را با دست پاك كند». [37] .

امام صادق علیه السلام در این حدیث، سختی و استواری در دین را در عصر غیبت به خوبی مجسم می كند. گویی امروزها را به چشم خود دیده، نقش رسانه های گروهی، تبلیغات مسموم، نوشته های گمراه كننده و دیگر عوامل باز دارنده را تجربه كرده، آنگاه لب به سخن گشوده است.

147- «مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم كه می فرمود:

- «ایاكم و التنویه، اما والله لیغیبن امامكم سنینا من دهركم و لتمحصن حتی یقال: مات او هلك، بای واد سلك. و لتدمعن علیه عیون المومنین و لتكفأن كما تكفأ السفن فی امواج البحر. و لا ینجو الا من اخذ الله میثاقه و كتب فی قلبه الایمان و ایده بروح منه، و لترفعن اثنا عشره رأیة مشتبهة لایدری من ای».

- «از مطرح شدن بپرهیزید (یعنی از اینكه شناخته شوید و اسم شما بر سر زبانها مطرح شود پرهیز كنید) كه امام شما سالیان متمادی غائب خواهد شد و شما در بوته ی آزمایش قرار خواهید گرفت. خواهند گفت: مرده، از دنیا رفته، معلوم نیست در كدام وادی گام نهاده! از دیدگان مومنان سیل



[ صفحه 185]



اشك برای او (از درد هجران و شماتت دشمنان) سرازیر خواهد شد. شما نیز همانند كشتی كه دستخوش امواج كوه پیكر دریا شود، دستخوش امواج حوادث خواهید شد. از این طوفونها و بحرانها جز كسانی كه خداوند از آنها پیمان گرفته، بذر ایمان در دلشان كاشته، و با روحی از خود تأییدشان كرده، رهایی نمی یابند. آنگاه دوازده پرچم مشابه به اهتزاز درآید كه معلوم نمی شود كدامیك از كجاست؟».

مفضل می گوید: من به شدت گریستم. امام صادق علیه السلام فرمود: چرا گریه سر دادی؟! گفتم چگونه گریه نكنم؟ در حالی كه می فرمایید: دوازده پرچم مشابه خواهد بود كه از یكدیگر شناخته نخواهد شد، پس ما چه خواهیم كرد؟ به كجا خواهیم رفت؟! امام علیه السلام به نور آفتابی كه از روزنه وارد اطاق شده بود نگاه كرد و فرمود: «این نور خورشید را می بینی؟» گفتم: آری، فرمود:

- «والله لامرنا ابین من هذه الشمس».

- «به خدا سوگند، امر ما از این خورشید روشن تر است». [38] .

148- «خلاد بن قصار می گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: آیا قائم (ارواحنا فداه) متولد شده است؟ فرمود:

- «لا، و لو ادركته لخدمته ایام حیاتی».

- «نه، متولد نشده، ولی اگر من زمان او را درك می كردم، همه ی عمرم را با خدمتگزاری او سپری می كردم». [39] .

چه تعبیر فوق العاده ایست كه امام به حق ناطق، جعفر صادق علیه السلام كه خود حجت خداست و در زمان خود، واسطه ی فیض، و رمز بقای جهان هستی، و عامل گردش زمین و زمان است، در حق ششمین



[ صفحه 186]



فرزندش می فرماید:«من اگر زمان او را درك می كردم همه ی عمر دامن خدمت به كمر می بستم».

با توجه به اینكه در كلام معصوم هرگز مبالغه و تعارف به كار نمی رود، شخصیت و عظمت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به خوبی روشن می شود. البته خرد نیز آن را می پذیرد، زیرا او آخرین حجت، و آخرین بازمانده از حجتهای حضرت پروردگار است و اراده ی خدا بر آن تعلق یافته كه زحمات طاقت فرسای همه ی پیامبران را به دست با كفایت حجت خود به ثمر برساند، و اگر نهضت جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه از برنامه ی جهان خلقت حذف شود، برنامه ی همه ی پیامبران عقیم می شود و هدف نهایی ارسال رسل و تشریع ادیان ضایع و تباه می شود.

149- «لا بد لنار من آذربیجان لا یقیم لها شی ء، فاذا كان ذلك فكونوا احلااس بیوبكم و البدوا ما لبدنا، فاذا تحرك متحركنا فاسعوا الیه و لو حبوا، و الله لكأنی انظر الیه بین الركن و المقام، یبایع الناس علی كتاب جدید، علی العرب شدید. و قال: ویل لطغاة العرب من امر قد اقترب».

- «به ناگزیر آتشی از آذربایجان شعله ور خواهد شد كه هیچ قدرتی در برابر آن یارای مقاومت نخواهد داشت. چون این آتش زبانه كشید، گلیم خانه ی خود شوید و تا ما نجنبیده ایم شما نیز از جای خود حركت نكنید، هنگامی كه نهضت كننده ی ما حركت كند به سوی او بشتابید و لو با سینه خیز رفتن. به خدا سوگند، گویی او را با چشم خود می بینم كه در میان ركن و مقام ایستاده، از مردم برای كتابی تازه بیعت می گیرد. - آنگاه فرمود-: وای بر طاغوتهای عرب از حادثه ای كه نزدیك شده است». [40] .



[ صفحه 187]



در این حدیث همچون دهها حدیث دیگر به شیعیان دستور داده اند كه دست از پا خطا نكنند و منتظر ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شوند و از دستخوش حوادث شدن و تابع جو شدن و در فتنه ها فرو رفتن به شدت پرهیز كنند. مرحوم شیخ حر عاملی قسمتی از این روایات را در جلد یازدهم كتاب پرارج «وسائل الشیعة» گرد آورده است.

150- «سدیر صیرفی، مفضل بن عمر، ابو بصیر، و ابان بن تغلب، چهار تن از اصحاب امام صادق (علیه السلام) به طور دسته جمعی به خدمت امام صادق علیه السلام رسیده اند و او را بسیار مضطرب و دگرگون یافته اند.

و اینك شرح ماجرا را از زبان سدیر بشنوید:

- «به همراهی مفضل، ابوبصیر و ابان به خدمت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدیم، او را مشاهده كردیم كه بر روی خاكها نشسته است، یك جامه ی خیبری، بی یقه و آستین كوتاه بر تن دارد، همچون مادری فرزند مرده گریه می كند، سراسر وجود مقدس آقا را حزن و اندوه فرا گرفته و آثار آن در وجنات صورت آشكار گشته، رنگ مباركش دگرگون شده، سیل اشك كه از دلی پر خون و قلبی پر سوز بر خاسته، بر گونه های مباركش فرو می ریزد و چنین زمزمه می كند:

- «سیدی غیبتك نفت رقادی، و ضیقت علی مهادی، و ابتزت منی راحة فودی، سیدی غیبتك اوصلت مصابی بفجایع الأبد، و فقد الواحد بعد الواحد یفنی الجمع و العدد، فما احس بدمعة ترقی من عینی وانین یفتر من صدری عن دوارج الرزایا، و سوالف البلایا الا مثل بعینی عن غوابر اعظمها و افظعها، و بواقی اشدها و انكرها، و نوائب مخلوطة بغضبك، و نوازل معجونة بسخطك».

- «ای سید و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آرامش دلم را از من سلب كرده است. سرور من!



[ صفحه 188]



غیبت تو مصیبتی جانكاه بر سراسر وجودم فرو ریخته، و از دست دادن یكی پس از دیگری، اجتماعات را پراكنده ساخته، هستی ها را بر باد می دهد. اشكهایی كه در اثر بلاها و گرفتاریها از دیدگانم فرو می ریزد و ناله هایی كه از اعماق دلم برمی آید، هر گاه مختصر تسكینی می یابد و به سردی می گراید، احساس می كنم كه مصیبتی جانكاه تر و فاجعه ای اسفبارتر و حادثه ای دلخراش تر، در برابر دیدگانم مجسم می شود كه رویدادهای تأثر انگیزی است كه با خشم تو آمیخته، و حوادث فاجعه آمیزی است كه با غضب تو عجین شده است».

سدیر می گوید: هنگامی كه آقا امام صادق (علیه السلام) را این چنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید، كه چه مصیبت جانكاهی بر حجت خدا روی داده؟! چه حادثه ی اسفبار و فاجعه ی تأثر انگیزی بر او وارد شده است؟! عرض كردیم:

- «ای فرزند بهترین خلایق، چه حادثه ای بر تو روی داده كه این چنین سیل اشك از دیدگانت فرو می ریزد؟! چه مصیبتی بر تو وارد شده كه اشك دیدگانت چون ابر بهاری بر چهره ات سرازیر شده است؟! چه فاجعه ای این چنین ترا بر سوك نشانده است؟!

- «وجود اقدس آقا امام صادق (علیه السلام) چون بید لرزید و نفسهای مباركش به شماره افتاد و آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسه ی سینه از اعماق دل بر كشید و به ما رو كرد و فرمود:

- «صبح امروز كتاب «جفر» را نگاه كردم، و آن كتابی است كه همه ی علوم مربوط به مرگ و میرها، بلایا و حوادث، و رویدادهای توده ها را تا پایان جهان دربردارد. این كتاب را خداوند به پیامبر خودش و پیشوایان معصوم بعد از او (علیهم السلام) اختصاص داده است. در این كتاب: تولد، غیبت، درنگ، و طول عمر او، گرفتاری باور داران در آن زمان، راه یافتن شك و تردید بر دل مردم در اثر طول غیبت، مرتد شدن مردم



[ صفحه 189]



از آئین مقدس اسلام و بیرون رفتن آنها را از تعهد به اسلام خواندم و دیدم كه رشته ی ولایت، كه خداوند بر گردن هر انسانی افكنده، چگونه می گسلد و پیوندشان قطع می شود، دلم سوخت و امواج غم و اندوه بر پیكرم فرو ریخت». [41] .

مطالعه ی احوال شیعیان این زمان، این چنین امام صادق علیه السلام را دگرگون كرده و سیل اشك بر صورت مباركش روان ساخته است، اما ما كه آن صلابت و مقاومت امام علیه السلام را نداریم و سنگینی این رویدادهای تلخ و ناگوار را بر شانه های خود لمس می كنیم، چه حالی خواهیم داشت؟! اگر سراسیمه سر به بیابان نمی گذاریم و آتش دلمان جهان هستی را طعمه ی حریق نمی سازد، به این دلیل است كه عظمت فاجعه و عمق مصیبت را در سطح امام معصوم علیه السلام درك نمی كنیم. و گرنه می بایست عقل از مغزمان بیرون رفته، آرامش از دلمان رخت بر بندد و سراسیمه سر به بیابان نهاده، در دشت و صحرا غصه مرگ شویم. زیرا درك عمق فاجعه امام معصوم علیه السلام را با آن قدرت معنوی فوق العاده و بی حد، به آن حال اضطراب و تشویش انداخته است.

بارالها! ترا به ناله های امام صادق علیه السلام سوگند می دهیم كه بیش از این خورشید تابان امامت را در پشت پرده های غیبت پنهان مساز، و دلهای بی تاب ما را به آتش هجران مسوزان، و دیدگان نگران ما را از دیدار آن كعبه ی مقصود و قبله ی موعود محروم مفرما.

بار پروردگارا، ترا به جان آن «مضطر» سوگند كه هر وقت ترا بخواند، دعوتش را اجابت می فرمایی و ناملایمات را از او برطرف می سازی، به «مضطر آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم» رخصت فرما، كه ترا بخواند و آنگاه دعوتش را مستجاب فرما، و از او رفع گرفتاری بفرما.



[ صفحه 190]



خداوندا، همچنین امشب كه این سطور را می نگارم [42] و به احتمال قوی شب قدر است، تعجیل فرج مولا و پیشوای ما را مقدر بفرما.

همه شب در دعای وارده از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ترا می خوانیم و می گوییم:

- «وفك كل اسیر»: «بار الها! هر اسیری را آزاد كن». ای خدای فاطمه سلام الله علیها اسیر فاطمه را از زندان غیبت آزاد كن و دل فاطمه سلام الله علیها را شاد كن. تا پس از درگذشت چهارده قرن، انتقام فاطمه را از غاصبان فدك در راستای تاریخ بگیرد و اندوه از دل فاطمه سلام الله علیها برگیرد.

ای عزیز فاطمه! برخیز! برخیز و كاخ ستمگران را بر سرشان فرو ریز!.

ای عزیز! دردی جانكاه بر سراسر وجود ما فرو ریخته، جز با ظهور تو، آتش دلمان خاموش نمی شود، آتش هجران، هستی این یك مشت شیعه ی منتظر را بر خاكستر نشانده، و ضربات شماتت بر پیكرشان پیاپی فرود آمده، برخیز و شیعیانت را از زیر شماتت بیرون آور و با دست یداللهی ات نوازش فرما!.



[ صفحه 193]




[1] بحارالانوار، ج 51 ص 143.

[2] كمال الدين صدوق، ص 333 و اثباة الهداة، ج 3 ص 470.

[3] اصول كافي، ج 1 ص 300.

[4] ارشاد مفيد، ص 361.

[5] بحارالانوار، ج 51 ص 142.

[6] اصول كافي، ج 1 ص 300.

[7] كمال الدين، ص 333.

[8] اعلام الوري، ص 427.

[9] ارشاد مفيد ص 362. در اعلام الوري ص 430 لفظ «نهر» مفرد آمده كه آن بهتر است.

[10] اثباة الهداة، ج 3 ص 443.

[11] اصول كافي، ج 1 ص 302.

[12] كمال الدين، ص 334.

[13] بحارالانوار، ج 51 ص 144.

[14] اعلام الوري، ص 144.

[15] ارشاد مفيد، ص 364.

[16] اثباة الهداة، ج 3 ص 445.

[17] كمال الدين، ص 336.

[18] بحارالانوار، ج 51، ص 145.

[19] اعلام الوري، ص 429.

[20] اثباة الهداة، ج 3 ص 457.

[21] كمال الدين، ص 337.

[22] بحارالانوار، ج 51 ص 145.

[23] اعلام الوري، ص 428.

[24] اثباة الهداة، ج 3، ص 476.

[25] كمال الدين، ص 340.

[26] اعلام الوري، ص 429.

[27] بحارالانوار، ج 51 ص 145.

[28] اثباة الهداة، ج 3 ص 496.

[29] كمال الدين، ص 342.

[30] اعلام الوري، ص 431.

[31] همان مدرك.

[32] بحارالانوار، ج 51 ص 146.

[33] اثباة الهداة، ج ص 514.

[34] كمال الدين، ص 343.

[35] بحار الانوار، ج 51 ص 146.

[36] اعلام الوري، ص 431.

[37] اثباة الهداة، ج 3 ص 534.

[38] كمال الدين، ص 347.

[39] بحارالانوار، ج 51 ص 148.

[40] اثباة الهداة، ج 3 ص 536.

[41] كمال الدين صدوق، ص 353.

[42] شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان 1404 ه.